کد مطلب:154120 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

گریه های امام سجاد در طول زندگی
امام سجاد علیه السلام پس از واقعه كربلا تا آخر عمر اشك چشمش خشك نشد. چنانكه سید بن طاوس در لهوف آورده است: از امام صادق علیه السلام روایت شده كه زین العابدین حدود چهل سال بر پدر بزرگوارش گریست در حالی كه روزها را روزه می گرفت و شب ها را به عبادت می پرداخت، هنگام افطار غلام آن حضرت غذایش را حاضر می ساخت و عرض می كرد: غذایتان را میل فرمائید.

امام می فرمود: قتل ابن رسول الله جائعا قتل ابن رسول الله عطشانا.

«پسر پیغمبر را با شكم گرسنه و لب تشنه شهید كردند.» آن قدر تكرار می فرمود و گریه می كرد تا غذا با اشك چشمش مخلوط می گردید.

یكی از غلامان حضرت گفت: امام سسجاد روزی راه صحرا را پیش گرفت، من در پی اش رفتم دیدم روی سنگ خشنی به سجده افتاده و صدای گریه اش بلند است، و مكرر می گوید: لا اله الا الله حقا حقا لا اله الا الله تعبدا ورقا لا اله الا الله ایمانا و تصدیقا و صدقا.

من تا هزار بار اذكار حضرت را برشمردم!

آنگاه سر از سجده برداشت صورت و محاسن شریفش را دیدم كه گویا با آب شسته شده گفتم: مولای من آیا وقت آن نرسیده كه اندوهتان تمام شود و گریه تان پایان پذیرد؟


فرمود: وای بر تو یعقوب پیغمبر و پسر پیغمبر بود و دوازده پسر داشت خدا یكی از آنان را پنهان داشت موی سرش از اندوه سفید شد و كمرش از غم خمید و دیدگانش را بسبب گریه از دست داد در حالی كه می دانست فرزندش زنده است، لیكن پدر و برادر و هفده نفر از بستگانم را دیدم كه به خون آغشته به روی زمین افتاده اند چگونه اندوهم پایان یابد و گریه ام بكاهد [1] .


[1] لهوف ص 209 نفس المهموم ص 472 - حياة الحسين ج 3 ص 427.